ای شیر یال آبی...

ایران سرت سلامت...

این جان و این تن من باشد وطن به نامت
خونم حلال خاکت ایران سرت سلامت
آرام آریایی ای شیر یال آبی
تندیس سربلندی ای سرو راست قامت
خورشید سجده کردست هر روز پیش پایت
تعظیم می کند ماه هر شب به احترامت
ای زخم خورده از جهل در عهد ترکمنچای
هرگز نمی شود زرد تاریخ ناتمامت
مرز همیشه بیدار در خاورمیانه
اسلام می رساند تا هر کجا سلامت
این انقلاب تنها سی سال و اند ساله
ریشه دوانده در تو برجاست تا قیامت
گرم است پشتت ای خاک با مشت های مردم
این مردمی که هستند اسطوره شهامت
بر سینه ستبر مردان تو نوشته
جانم فدای ایران عشق است استقامت
*****
این جان و این تن من باشد وطن به نامت
خونم حلال خاکت ایران سرت سلامت

مجتبی نادری طاهری

این حرف جای بارها تاکید هم دارد!...

به نام خدا

هیچ گاه نخواسته ام کاتولیک تر از پاپ باشم، پا جای پای مسیح زمانم خواهم گذاشت مثل همیشه...

قصیده ای تقدیم می کنم متناسب با حال و هوای این روزهای کشورم و توصیه میکنم به همه سروران که در این نبرد سیاسی ما بین وطنمان و دشمنانش نه جام زهر بنوشانند به امیرمان نه دیدگاه های شخصی خود را پیراهن عثمان کنند از روی تعصبات افراطیشان.


جایی که قالی هست، حتما بید هم دارد

هر فرصتی دنبال خود تهدید هم دارد

بر عکس،... بیدی شانه اش می لرزد اما باز

در گردبادِ بیم ها امّید هم دارد

یک قطره باران گرچه مطلوب درختان نیست

در یک صدف، بالقّوه مروارید هم دارد

گاهی علی الظّاهر انا الحق گفته منصوری

در باطنِ حرفش ولی توحید هم دارد

حق گرچه یک چیز است، اجرایش ولی سخت است

چون بستکی درکش به نوع دید هم دارد

ما بین جنگ و صلح کردن، گاه شاهِ شیر

زیر فشار پیرها تردید هم دارد!

صلح حسن(ع) تنها دلیلش ضعف یاران بود

این حرف جای بارها تاکید هم دارد!

اما صلاح مملکت را خسروان دانند

این است که تدبیرشان تمجید هم دارد!

باید حذر کرد از تعصّب های افراطی

گاهی نظر ظرفیّت تجدید هم دارد

اما نباید گوی و میدان دست دشمن داد

هرچند که تدبیرها امّید هم دارد!

ایران من بیمت مباد از طبل توخالی

گیرم که این تهدید ها تشدید هم دارد

این آسمان صاف! پشت ابر های تار

غمگین مباش ای باغبان، خورشید هم دارد


مجتبی نادری طاهری

وای اگر با دوستان، آن دشمنان کاری کنند...

بسم الله القاصم الجبارین

غزلی درباره اوضاع ناجور این روزهای دنیا(وقایع سوریه)

"وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند"



وای اگر کفتار ها رفتار کفتاری کنند

یا که گرگان لحظه ای اندیشه ی هاری کنند

یا شغالان از سگان قلاده ها را بُگسلند

یا که روباهان دوباره فکرِ مکّاری کنند

با پلنگ و ببر ها هم گر در افتادند،... هیچ

وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند

آسمانِ صافِ ایران، نیست جای کرکسان

تا عقاب و بازها سیمرغ را یاری کنند

ای کلاغ بی خبر! از ما به زالو ها بگو:

باز اگر در جنگل ما قصد خونخواری کنند؛

-   قلعه را روی سر آن قوم ویران می کنیم

تا که مدّت ها فقط آواربرداری کنند!

نور پشت ماست، دست نور فوق دست هاست

پس سیاهی ها نباید سهل انگاری کنند

****
سوریه، لبنان، فلسطین، امت اسلامی اند

وای اگر با دوستان، آن دشمنان کاری کنند


مجتبی نادری طاهری

غزلی تقدیم به شهدای پرواز 655 که ناو آمریکایی با بی رحمی 290 نفر از هموطنان ما را ترور کرد.

بغض گلوی دریا...

باران نبود اینبار، خون بود روی دریا

یا برف استخوان بود، بارید توی دریا

آب است روی آتش، یا آتش است بر آب؟

از شرم این جنایت، رفت آبروی دریا

رفت آبروی عالم، رفت آبروی آدم

آدم خوری به این شکل، این نیست خوی دریا

یک ناو موشک انداز، یک آسمان مسافر

با کینه ای عوض شد، ناگاه بوی دریا

پروانه سربریدند، یک مشت گرگ وحشی

باطل شده از آن روز، دیگر وضوی دریا

دریادلان این خاک، هرچند ناگهانی

از آسمان آبی، رفتند سوی دریا

آن تیرماه غمگین، زخمی است باز مانده

نشکسته ماند از آن روز، بغض گلوی دریا

ماییم و انتقام سیصد کبوتر پاک

روزی  شود حقیقت، این آرزوی دریا

م. نادری