زیتون نارس...
دیگر ستم بس است...
زین ظلم ناتمام، کام زمین گَس است
هفتاد ساله شد، دیگر ستم بس است
گیرم که قبله نیست دیگر،... حَرَم که هست
اینجا که جبهه نیست، بیت المقدس است
تخم علف که ریخت، در دشت لاله ها
از نسل هرزه هاست، یا خار یا خس است
گیرم که چیده اند، مشتی رسیده را
این بوستان پر از، زیتون نارس است
تاریک و روشن است، گاهی غروب هم
اینجا ولی سحر، تعبیر عسعس است
باید به یک طلوع، ایمان بیاوریم
هرچند مدتی است، اینجا هوا پس است
هرگز از این دیار، ما دل نمی کنیم
وقتی که یار ما، در کنج محبس است
ظالم ستیزی است، ایران رَویّه اش
همسنگریم با، هرکس که بی کس است
ای انتفاضه ها!، ما را تکان دهید
در حق قبله ها، دیگر ستم بس است
مجتبی نادری طاهری
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۳ ساعت 2:56 توسط مجتبی نادری طاهری(موج)
|
وبلاگ شخصی و قلم فرسایی