اينبار ميكني غزلت را فداي چه؟!
بندي گرانبها از صحبتهاي دكتر علي شريعتي كه جاي شنيدن دارد اين روزها كه حتما در ادامه مطلب بخوانيد كه بسيار آموزنده است.
بچههای ما میفهمند...
( نوشتاری زیبا از دکتر شریعتی درباره بیداری جوانان ما در برابر استعمار و درك نفوذ فرهنگ غرب)
آدم وقتی فقیر میشه خوبی هاش هم حقیر میشه! اما کسی که زور داره یا زر داره "عیب هاش" رو"هنر" میبینن! چرند هاشو "حرف حسابی" می شنوند! آروغ های بی جا و نفرت بارشو" "فلسفه و دانش و دین" می فهمند! حتی "شوخی های خنک و بی ربط" او از خنده حضار را روده بر میکند! ملت ها هم همینجورند!
**************
تقديمتان:
حتی نمیگیریم یک تصمیم تازه
آبی نمی نو شیم حتی بی اجازه
بی بنیه بی بنیاد اصلا بی ارادهفرق من و تو چیست جدا با جنازه؟
*******************
در رنج نینداز زبانت را مرد
مغشوش نکن روح و روانت را مرد
در پیش نفهمان معاند حتی
بر باد نده آب دهانت را مرد
*******************
نفرين نمي كنيم به دشمن از اين به بعد
ما شکوه می کنیم از این من از این به بعد
از بس ز حال دخترک فقر غافلیم
كبريت مي فروشد و دامن از اين به بعد
*******************
با ندبه و کمیل و محرم نمی شود
با کربلا و مکه و زمرم نمی شود
حتی اگر هزار شب قدر بگذرد
بی عشق هرکه سر کند آدم نمی شود
*******************
دست و قلم همیشه فدای حسین(ع) باد
شعر و شعورمان به رضای حسین باد
ما را به شربهای طهور اکتفا نباد
اوج بهشتمان به لقای حسین باد
************************
غزلي هديه به همه دوستان
اينبار ميكني غزلت را فداي چه؟
عاشق نميشوي تو دوباره براي چه؟
سوزاندهاي جواني خود را به پاي چه؟
هم آرزو به باد سپردي هم آبرو
جامانده روی دامن تو ردپای چه؟
چندين غزل گذشته از آن شعر عاشقي
پنهان نكن، بگو به سرت زد هواي چه؟
يادش دوباره آمده ديوانهات كند؟
در جستجوي خاطرهاي لابهلاي چه؟
چون و چرا نيار براي رها شدن
چشمي بگو و قافيه رو كن به جاي چه
زنجیرباف عصر عرق وقت رقص مُرد
از پشت کوه آمدهای؟ با صدای چه؟
هق هق؟ نه اين يكي به من و تو نيامده
هي مرد! گريه ميكني اندر عزاي چه؟
كم پيش عشق پاك تو دامن گشودهاند؟
هي طرد ميكني همه را در سزاي چه؟
آقا! عمو! كري نكند؟ با توام نفهم!
عاشق نميشوي تو دوباره براي چه؟
****
از چشم و لب سرودهاي و هرچه حُسن داشت
اينبار ميكني غزلت را فداي چه؟
م.نادري
وبلاگ شخصی و قلم فرسایی