رقیب خورشید...
محرم دارد میگذرد و ما هنوز در اسرار نهفتهی آن ماندهایم....
غزلی تقدیم به سر بریده حضرت سید الشهدا(ع)
باشد که حب ائمه اطهار(علیهمالسلام)، نور هدایتگر ما برای یافتن حقیقت باشد..
در عزاداریها، من سراپا تقصیر را هم از دعای دلهای پاکتان بهرهمند گردانید....
×××××××××××
آقای منی حسین(ع) من چاکرتم!
من مفتخرم به این که دربدرتم!
هرچند که در شان شما نیست ولی
از ما بپذیر بیریا، ...نوکرتم....
××××××××××××
سرِّ سَر
قدم قدم به تو نزدیک می شویم ای سَر
سَر فتاده به هامون سَر شکسته کمر
سری که از همه سَرهای عالمین سَری
سری که قصه سوزی و آه و خون جگر
سَری که بین سم اسب و خاک کرب و بلا
زبان خشک و لب و گونههاش گشته سپر
سری که سَرو قد و قامتش شده نیزه
سری که در پی پرواز میشود پرپر
سری که تا به قیامت رقیب خورشید است
سری که سایهی غمهاش میشود محشر
××××××
رسید بار دگر روز عشق،...عاشورا
اگرچه غافلی، از درک ِسرِّ سَر نگذر
م.غافل
وبلاگ شخصی و قلم فرسایی