حرم امام رضا (عليه السلام) مشهد

مهربانترین پنجره

خيال گلدسته هايت كه مرا به اوج مي برد، در دوري هايت به سينه ام فرو مي رود،

اي آنكه انگشت اشاره ات هماره سوي خداست..........

دستان رو به آسمانت در قنوت بي وقفه اش از خدا چه مي طلبد؟

اي آنكه صورت طلايي رنگت هماره به آسمان چشمك مي زند و خورشيد شب هاي زائران است.....

در كدامين غم دوري مي سوزي؟

مي دانم...

مي دانم كه از همه منتظرتري!!

ما هنوز ابتداي راهيم و به انتهاي ناپيداي سرنوشت مي نگريم،

گاه خود را مي بازيم وگاه مايوس مي شويم،

اما هماره پنجره اي هست كه از ماواراي آن، افق هاي دوردست تقدير زيبا بنمايد، و از ميان چهارده پنجره يكي به ما نزديكتر است و زير گنبدي طلايي رنگ آرميده....

وشايد مهربانترين پنجره...

همه خواسته هايم را با نگاهم گره مي زنم و نگاهم را به پنجره فولادت،

هجوم حس غربتم همان اول فرو مي نشيند و بي آنكه بخواهم گريه ام مي گيرد،

و هرچه مي خواستم بخواهم ناخواسته از يادم مي رود،

و تا به خود مي آيم....

وقت رفتن است

وقت رفتن...

************

باز هم امسال رضا كاش مرا مي طلبيد

صاحب گنبد طلا كاش مرا مي طلبيد

پنجره فولاد دلم سوي خدا باز نشد

پنجره فولاد خدا كاش مرا مي طلبيد

صيد كند كاش مرا هو(جل جلاله) به ضمانت رضا

اسوه رافت و وفا كاش مرا مي طلبيد

غرق گناهم چه كنم كز همه جا رانده شدم

بهر شفاعت و شفا كاش مرا مي طلبيد

آتش عشق او مگر سوز دگر عطا كند

خون جگر از زهر جفا كاش مرا مي طلبيد

تمام ثروت دلم محبت آل علي است

كعبه حج فقرا كاش مرا مي طلبيد

كبوتران خسته را نمي دهند آشيان

امان پر شكسته ها كاش مرا مي طلبيد

در انتهاي غربتم به يك ضريح مي رسم

رضا غريب الغربا كاش مرا مي طلبيد

                                                         م.نادر

جوابیه نظرات:

دوستان همه محبت دارن ولی من فرصت تزیین وبلاگم رو ندارم ولی به نظرشون احترام می ذارم و سعی می کنم وبلاگم رنگو وا رنگ تر بشه!!!!!!!!!!!